217 . از بیهوده ـترین روزها ..

ساخت وبلاگ

و آن هنگام که مارا ، انتظار خواب خفه کرده بود ،

آنان که به سرمستی ما خیره بودند ،

آرامش را بغل کرده و دور از ذهن های ناآرام ما ،

به فکر رویای فردای خویش ، خفته بودند ...

217 . از بیهوده ـترین روزها .....

ما را در سایت 217 . از بیهوده ـترین روزها .. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4deltangihaye-ati-708 بازدید : 11 تاريخ : چهارشنبه 16 اسفند 1402 ساعت: 19:04

یه همکار داشتم اسمش علی بود. حدود ۶ ماه از من بزرگ تر بود. دستپخت و شیرینی پزیش عالی بود. هردفعه چیز جدیدی درست میکرد میاورد با همکارا دورهم بخوریم. منم هردفعه دسری چیزی آماده میکردم می بردم. نهایت تشکرا از خوراکیا منتهی میشد به من و اون. یا من از اون تشکر میکردم و تعریف یا اون از من. بقیه فقط درحد خوردن و دورهمی وقت رو سپری میکردن.من چندوقتی بود دیگه نمیرفتم سرکار، یه روز کشک و بادمجون درست کرده بود و یه ظرف پر واسه من داده بود. منم شب قبلش خواستگاریم بود و ظرفش رو پراز شیرینیای خواستگاری کردم و فرداش واسش بردم 217 . از بیهوده ـترین روزها .....ادامه مطلب
ما را در سایت 217 . از بیهوده ـترین روزها .. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4deltangihaye-ati-708 بازدید : 12 تاريخ : چهارشنبه 16 اسفند 1402 ساعت: 19:04

پیدا کردن ِ رمز ِ این وب ، تو این روزا شاید یه نشونه بود واسم !

نشونه ای که یا هُلت میده و موفقت میکنه یا پرتت میکنه !

درهرحال مثل همیشه آدم ِ قوی موندن ، نترسیدن و جنگیدنم !

خلاصه بعد از ۴ سال و اندی سلام 217 . از بیهوده ـترین روزها .....

ما را در سایت 217 . از بیهوده ـترین روزها .. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4deltangihaye-ati-708 بازدید : 50 تاريخ : يکشنبه 15 آبان 1401 ساعت: 0:21

این روزا همه جا نا آرومه . مثل ِ حال ِ دلامون اکثر مواقع ... ولی مطمئنم از اینم میگذریم . به سلامت و با حال ِ خوش . با رضایت مندی از شرایط . که ما همیشه مردم ِ روزای سخت بودیم . همون مردم مهربون با دلای قد ِ دریا . میگذریم و آخر سر گریه شوق سر میدیم 217 . از بیهوده ـترین روزها .....ادامه مطلب
ما را در سایت 217 . از بیهوده ـترین روزها .. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4deltangihaye-ati-708 بازدید : 49 تاريخ : يکشنبه 15 آبان 1401 ساعت: 0:21

چه جوانانی! اسماعیل ، می‌بینی؟  چه جوانانی!بسیاری‌شان هنوز صورت عشق را بر سینه نفشرده‌اندو موهای صورت پسرها هنوز درنیامده.و دخترها را می‌بینی؟چه پاهای لطیفی دارند !جنگ است ، اینجا هم جنگ است اسماعیل !گریه نکن !فریاد نکن !دهنش را ببندید ،قوانین را به هم زده است! 217 . از بیهوده ـترین روزها .....ادامه مطلب
ما را در سایت 217 . از بیهوده ـترین روزها .. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4deltangihaye-ati-708 بازدید : 55 تاريخ : يکشنبه 15 آبان 1401 ساعت: 0:21

رفیقی که این روزا واسه همدیگه هم دردیم هم درمون ...

بلاخره یه جا باید دلی میشکست ...

و مثل همیشه اون دل ، دل من بود ...

خوب ...  کی میدونه قصه ی ما چجوری به سر رسید ...

خدا . قسمت من همیشه تنهایی بوده . شکر ...

217 . از بیهوده ـترین روزها .....
ما را در سایت 217 . از بیهوده ـترین روزها .. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4deltangihaye-ati-708 بازدید : 91 تاريخ : سه شنبه 28 فروردين 1397 ساعت: 8:46

اولین کارم بعد از شروع ِ روزهای تنهایی چه بود ؟

.

موهایم را تا گردن کوتاه کردم

و هندزفری جدیدی با صدای بلندتر برای خودم گرفتم  :)

.

روزهای سختی پیش ِ روست

تحمل ِ دلی شکسته ، که نه می بخشد نه فراموش می کند ...

217 . از بیهوده ـترین روزها .....
ما را در سایت 217 . از بیهوده ـترین روزها .. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4deltangihaye-ati-708 بازدید : 102 تاريخ : سه شنبه 28 فروردين 1397 ساعت: 8:46

امشب دلم بدجور شکست .. شکست و نتیجش شد اشکای یواشکی تو حموم .. شد بغضایی که به زور قورت میدادم تا مبادا چشمام قرمز بشه و همه حالمو بفهمن .. نزاشتم بفهمن این همه دارم جون میکنم و با چه بچه بازی هایی دارم امتحان میشم .. شدم عاطفه ی ۸ سال ِ پیش .. پنهونی و از دور میرم می بینمش .. چیزی نمیگم به نگاهی بسنده میکنم و برمیگردم .. تو مسیر سرمو میچسبونم به شیشه ی اتوبوس و زار میزنم .. مثل همون ۸ سالِ پیش هرکی تو اتوبوس حالمو می پرسه بدتر میشم و هق هق میکنم .. منم دلم میخواد مثل خیلیا خوشبختیمو جار بزنم .. دلم میخواد روزامو زندگی کنم و با عشق نفس بکشم .. این روزا غم انگیزترین روزامه .. همه خوشحال ان .. به هرطرف سر میچرخونم یکی اونقدر تو خوشی ِ زندگیش غرقه که همون لحظه واسه درموندگی و بدحالی خودم گریم میگیره .. مثل ۸ سالِ پیش همه درگیر زندگی خودشون ان .. مثل ۸ سالِ پیش عاطفه تو این شهر تنهاست .. مثل ۸سال ِ پیش تنها همدمم خداست و اشکای نیمه شب .. مثل همون روزا کسی نگرانم نیست و بی کَسیم داره گوش عالم رو کر میکنه .. میدونی .. ؟ اون لحظه ای که گفتی من خوشبخت ترینم چه فرقی با الآن داشتم .. ؟؟ شاداب بودم و سرحال .. از ذوق روی پاهام بند نبودم .. فضا واسه پر کشیدنم کم بود .. زیر چشمام سیاه نبود .. وزنم کم نشده بود .. آروم بودم خیلی آروم .. این روزا این عشق با همون آتیش روز اول داره دلمو میسوزونه .. 217 . از بیهوده ـترین روزها .....ادامه مطلب
ما را در سایت 217 . از بیهوده ـترین روزها .. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4deltangihaye-ati-708 بازدید : 94 تاريخ : شنبه 21 بهمن 1396 ساعت: 6:00

چند شبه نصفه شب میرم یه مسکن میخورم .. تا که اثر کنه یه ساعتی طول میکشه .. بعدش به امید اینکه به زور مسکن خوابم ببره چشمامو می بندم و فقط یجا هستم .. یجای همیشگی .. تا به فکر و ذهن و قلبم برسم وقت نماز شده .. تو تاریکی نمازمو میخونم و یه ساعتی هم سر جانماز میشینم .. روزای صبر و انتظارم دوباره از نو شروع شده و نمیدونم دعاهام کجا داره ذخیره میشه ... بمیرم امروز مامان گفت دلم واست میسوزه که اینقدر غم تو دلت داری و هیچی نمیگی .. همه از دستم تو ناراحتی ان .. نمیدونم این وسط کی رو باید ببخشم کی رو نباید .. نه دنبال مقصرم نه هیچ چیز دیگه .. فقط دارم صبر میکنم خدا این سختی هارو بهم بده تا یه روزی حقم و از این زندگی بگیرم .. تا به چیزی که میخوام برسم و به خودم، خودش، همه ی آدمایی که تو زندگیمون اثر گذاشتن، ثابت کنم باید جنگید تا قدرت عشق رو فهمید .. از وقتی یادم میاد و تونستم دور و برم رو بشناسم فقط دنبال یچیز بودم و تا امروز هم واسش تلاش کردم .. از اینجا به بعد هم تلاش میکنم تا لجبازی ها، غرورا، کم آوردنا همش تموم بشه و جاش زحمت واسه زندگی، انگیزه و امید بیاد .. خدایا ؛امتحانای سخت ازمون نگیر . به زندگیامون عشق و محبت بیشتری بده .. 217 . از بیهوده ـترین روزها .....ادامه مطلب
ما را در سایت 217 . از بیهوده ـترین روزها .. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4deltangihaye-ati-708 بازدید : 95 تاريخ : شنبه 21 بهمن 1396 ساعت: 6:00

سوزش جای ِ سرُم دستمـو بی حس کرده .. سر دردم اجازه نمیده از جام پاشم و همش یه گوشه افتادم .. دور چشمام قرمز و پف کرده .. روم نمیشه نگا به بقیه کنم .. نگرانیا و غصه ها رو میفهمم و خودم درمونده تر از همه ـم .. بی کَس تر ، تنها تر ، آشفته تر ، خراب تر از همیشه .. چه حال ِ خوشی دارم این روزا .. خدایا ، تا کی این امتحانا ؟ تا کی آدما تو سختی باشن و به امید خوب شدن روز بگذرونن ؟ خودت زودتر واسه هممون یه کاری بکن تا اینقدر رنج نکشیم .. من نه آدم خوبی بودم ، نه آدم بدی. وقت ِ غم ازت کمک خواستم و وقت ِ شادی از ته ِ دل گفتم شکرت .. تو نگاه به من نکن . تو رحمان و رحیم ـی بی هیچ کم و کاستی . خودت دلمـو آروم کن . که جز تـو کسی از این دل ِ شکسته خبر نداره 217 . از بیهوده ـترین روزها .....ادامه مطلب
ما را در سایت 217 . از بیهوده ـترین روزها .. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4deltangihaye-ati-708 بازدید : 96 تاريخ : يکشنبه 8 بهمن 1396 ساعت: 3:04